در بلندای زمان
غصه ی ما اول شد
از تو و غیر چه پنهان
دل ما پرپر شد
خواب دیدیم
که مارا
لب مستانه دهند
نسب این دل دیوانه
به پروانه دهند
چه بسا
خواب بدیدیم و
ندیدیم ز عشق
به کسی جز نی و نیرنگ
جزایی بدهند
دار دنیا تو مرا بس بودی
کار دنیا تو چه نا کس بودی
من برایت
علفی هرز و تو اما از من
نو گلی تازه و نارس بودی
با تو از عشق چه
گویم
که در این وادیه پست
تو همانا که همان
لقمه ی هر کس بودی